من نه منم

about me

contacte me






آرشیو

03 فوریهٔ 2005
05 فوریهٔ 2005
09 فوریهٔ 2005
19 اکتبر 2006
02 نوامبر 2006
06 نوامبر 2006
13 دسامبر 2006
22 مارس 2007
28 مارس 2007
20 آوریل 2007
26 آوریل 2007
30 آوریل 2007
20 مهٔ 2007
22 مهٔ 2007
07 ژوئن 2007
10 ژوئن 2007
11 ژوئن 2007
12 ژوئن 2007
15 ژوئن 2007
18 ژوئن 2007
20 ژوئن 2007
02 ژوئیهٔ 2007
18 ژوئیهٔ 2007
13 اوت 2007
17 اوت 2007
28 نوامبر 2007
06 ژانویهٔ 2009
17 آوریل 2009





پنجشنبه، اردیبهشت ۰۶، ۱۳۸۶

لعنت به تو مديار، لعنت به تو كه به كثيف ترين واژه ي عالم دلبسته گي مدام داري، لعنت به تو كه استفراغ يك دروغ از دهان يك تمنا، تو را بر خرزهره ي دروازه هاي بهشت مي نشاند.لعنت دمادم بر تو كه ديريافته ترين موجود هستي ، چرا كه حضور تكراري جمله ها را در شب هاي شمع آجين به تحملي رويا گونه به سفاهت مي نشيني و نمي فهمي كه اين در تو مي رسد، از تو بر مي گذرد، بي آن كه واپس نگرد
***
سلاخ نمي گريد استاد. سلاخ قطعه قطعه مي كند همه ي بودن را. همان به كه به پرواز شك كرده باشي.چه شب هاي ظلمت نوش بي باده و بي خاطره اي آمد و رفت و لياقت شك كردن در قاموس بي ناموس چند خاطره و چند ديوان شعر به تماشا نشستن شد دروغ را.
***اي دير يافته با تو سخن مي گويم
بسان ابر كه با طوفان
نوشته مديار @    ۵:۲۷ بعدازظهر |

ارسال به بالاترین



Free counter and web stats