من نه منم

about me

contacte me






آرشیو

03 فوریهٔ 2005
05 فوریهٔ 2005
09 فوریهٔ 2005
19 اکتبر 2006
02 نوامبر 2006
06 نوامبر 2006
13 دسامبر 2006
22 مارس 2007
28 مارس 2007
20 آوریل 2007
26 آوریل 2007
30 آوریل 2007
20 مهٔ 2007
22 مهٔ 2007
07 ژوئن 2007
10 ژوئن 2007
11 ژوئن 2007
12 ژوئن 2007
15 ژوئن 2007
18 ژوئن 2007
20 ژوئن 2007
02 ژوئیهٔ 2007
18 ژوئیهٔ 2007
13 اوت 2007
17 اوت 2007
28 نوامبر 2007
06 ژانویهٔ 2009
17 آوریل 2009





دوشنبه، تیر ۱۱، ۱۳۸۶

دوست‌ات دارم
به همين ساده‌گي

دل شوره دارم
پنجره باز است و هوا گرم
با خودم مي گويم؛ دوست‌اش دارم
با خودم مي گويم؛
مي‌شود
يك روز آخر مي‌شود

ماهي ليز كوچك
مدام از دست‌هاي‌ام سر مي‌خورد
دريا كه حوض نيست
ولي من شنا مي‌كنم

تابلو‌هاي اتاق‌ام را برداشته‌ام
همه‌ي اتاق تنها شده است
اين آسمان لعنتي هواي دل‌تنگي در سينه دارد
در اداره‌ي هواشناسي جواب آدم را سر بالا مي‌دهند

راه مي‌افتم در خيابان
مي‌روم موزه
شايد از شادي‌هاي كودكي‌ام چيزي در آن جا باشد
يك نفر سر راه‌ام مي‌ايستد
مي‌گويد:
_"كدام كودكي؟
راه گم كرده‌ايد آقا؟"
سرطان مي‌گيرم انگار

تو طعم شكلات مي‌دهي
من طعم شكلات‌ها را دوست دارم
اما سهمي از شكلات‌هاي تو ندارم

آسمان هنوز حال‌اش خوب نيس
هواپيماها و پرنده‌ها
سردشان شده است
من دل‌ام گردو مي‌خواهد
سنگ براي شكستن دارم
اما خودش را نه

اما من تو را دوست دارم
به همين ساده‌گي

وقتي مي‌گويم حال‌ام خوب نيست
ماهي‌ها همه عاشق مي‌وند
ولي هيچ ستاره‌اي مرض بي‌نوري نمي‌گيرد
و اين شكلي تنهايي روي كتاب‌خانه‌ام مي نشيند


مي‌خواهم بنويسم آزادي
مداد مشكي‌ام اسير چشم‌هاي‌ات مي‌شود
كاغذم سبز مي‌شود
نوشته مديار @    ۱:۲۰ بعدازظهر |

ارسال به بالاترین



Free counter and web stats